پيشنهاد مي شود


ديگر روزگار مونته وردي تجديد نخواهد شد .هرگز استعداد موزار و نبوغ ويرانگر و غوا آساي بتهوون
و لطف وظرافت شوپن مكرر نخواهد گرديد ، و هرگز لايت موتيف ميتولو‍يك واگنر ، ناسيوناليس بالاكيرف
و مورگسكي ، شور ولوله و عشق و سرمستي اشتراوس دوم ، عاشقي هاي روسيني و مردم دوستي آيوز
و گرشوين تكرار نمشود. مرداني از اين دست ، چه بزرگ! رفتند و آثار نفيس خويش نهادند كه بگويند
آگر انسان اراده كند مي تواند تا اين درجه خالص و پاك باشد .
به سرودۀ آسماني شيللر در كورال بتهوون بنگريد ! غزل براي شادي ، به نغمۀ دل انگيز و رهزن دل كه
بتهوون بر اين غزل نهاده توجه كنيد ؛ اگر تسليم نشديد و سپر نينداختيد بدانيد كه در ادراك موسيقي وا مانده ايد .
اگر از عروسي فيگارو نشاط و سرور به دست نياورديد ، اگر از اورتور 1812 عشق به وطن تا زمينه هاي
عظمت در سينه ننشانديد ، بدانيد كه در ادراك موسيقي وا مانده ايد . اين مردان نامي با حيات خويش بشريت
را به دروازه هاي والاي انساني نزديك كردند ، اگر چشمي باشد كه ببينيد ، و گوشي باشد كه بشنويد .
آمدند و گفتند و گذشتند و نقشي از دل خويش بر جاي نهادند كه سر شار از تصوير هاي آدميت بود .
مأ موريت هنر همين است . وقتي در موزۀ دل پرادو ( موزۀ مردم ) گردش ميكنيد و باسمه هاي عظيم
روبنس را مي نگريد بي اختيار خود را حقير مي بينيد ؛ آنوقت كه در نمازخانۀ سيستين مي ايستيد و پيكرۀ مرمرين
موسي قانونگذار بزرگ
را مي بينيد به احترام سازنده اش بي اختيار كلاه ار سر بر مي داريد ؛ و آنوقت كه در برابر
هماي سنگي كاخ صد ستون ايستاده ايد دهان از حيرت باز ميكنيد و خود را زبون و بي اراده مي يابيد ، و اگر
سر سوزني از كمالات انساني بر خوردار باشيد نزد خود ميگوييد اين سنگتراش ايراني و آن ميكلانژ ايتاليايي
همعصر بوده اند ، همدست ، هم ميخ و هم چكش بوده اند ، هم نان ، هم نفس ، هم جان و همراه ؛
گر چه قرن ها ميانشان فاصله بوده است ...

بر گرفته از پيشگفتار بسيار زيباي كتاب سرگذشت آهنگسازان بزرگ .نوشته و ترجمۀ پرتو اشراق .انتشارات ناهيد










No comments: